به گزارش «سدید»؛ «نیما مهدیان» دانشجوی دکترای مدیریت رسانه است که 19فیلم مستند را در کارنامه دارد. او در فیلم جدید خود که دوسال و نیم برای پژوهش و ساخت آن زمان صرف کرده، سراغ سوژهای آشنا اما بکر رفته است؛ اتوبوس. مستند «آن مرد با اتوبوس آمد» اولینبار در جشنواره حقیقت امسال اکران شد و دومین اکران رقابتیاش در چهلمین جشنواره فیلم فجر خواهد بود. به بهانه حضور این فیلم در جشنواره فجر با این مستندساز گفتوگو کردهایم و او به «صبحنو» در معرفی این فیلم چنین گفت: « فیلمی که ساختهام در ژانر تراژیکمدی است. 110سال از عمر اتوبوس میگذرد و ما در این مستند سعی کردیم در کنار روایت این تاریخ به مسائل اجتماعی نیز بپردازیم.»
مهدیان همچنین درباره اینکه چرا در این فیلم به مسائل اجتماعی پرداخته است، چنین گفت: «به نظرم ما دچار بحران اخلاق در جامعه هستیم. اخلاق یعنی راستگویی، صداقت و بیتفاوت نبودن به مسائل پیرامون. اخلاق یعنی دنبال منفعتطلبی جمعی بودن بهجای منفعتطلبی فردی. این مساله برای من دغدغه جدی است که خواستیم آن را با اتوبوس بیان کنیم. اتوبوس تنها پدیدهای است که مدت یک قرن است همه طبقات اجتماعی و سنی با آن درگیرند. آنچه این پدیده را مهم میکند این است که اتوبوس در زمان ورودش به ایران نماد تکنولوژی و عصر مدرن بود، همچون کامپیوتر در دنیای امروز. اتوبوس یک وسیله جمعی برای عبور و مرور و نقل و انتقال شهری است و ازآنجاکه پیشینهای صدساله دارد، خردهفرهنگها دورش شکلگرفتهاند. در اتوبوس میتوانید احترام به بزرگتر، شایعهپراکنی، دعوا، چشمچرانی، صندلینوشته و اتفاقاتی ازایندست را مشاهده کنید. پس سیر تاریخی اتوبوس بهنوعی بهانهای است برای رفتارشناسی و جامعهشناسی و بهطورکلی گرفتن نبض جامعه.
در سوی دیگر در اعماق ژرفتر این پدیده ما اتفاقات سیاسی و امنیتی را نیز میبینیم. اتوبوس همیشه در بزنگاههای تاریخی نقش پررنگی داشته است. شاید اتوبوس در کودتای 28مرداد هم نقش داشته است. اتوبوس در زمان انقلاب و جنگ تحمیلی هم نقش بازی کرده است. این وسیله در زمان احمدشاه و رضاخان به آن درجه از اهمیت نرسید اما در زمان پهلوی دوم نقش پررنگی داشت. از زمان نخستوزیری مصدق یکی از اهرمهای فشار روی ناکارآمدی دولت، کارهایی است که در بحث حملونقل کرده است اما بحث اصلی ما درباره جامعهشناسی و رفتارشناسی است.
انسانها عاشق داستان شنیدن هستند
این دانشجوی دکترای مدیریت رسانه درمورد سه شرطی که یک فیلم مستند باید داشته باشد نیز چنین گفت: «این موضوع میتواند جذاب باشد بهشرط اینکه سه عنصر در آن حفظ شود؛ اول اینکه فیلمساز از زاویهای بصری و روانی به قضیه نگاه کند که مخاطب آن زاویه را درک نکرده باشد. دوم اینکه فیلم داستان، تعلیق و خرده گره داشته باشد، چیزی که به آن درام میگویند. عنصر سوم این است که باید این اطلاعات را غربال کرد. نباید بیننده را بمباران اطلاعاتی کرد. باید به او اطلاعات مهمی داد تا در آخر به نتیجه برسد و حسی برانگیخته شود. ارسطو میگوید انسانها عاشق داستان شنیدن هستند.
وقتی داستان را از قصه و مستند حذف میکنیم صرفا فیلم را برای یک طیف خاص با یک فرم عمیقتر ارائه دادهایم که این موضوع باعث ریزش مخاطب میشود. اگر ژانر و سوژه درست انتخاب شود، پژوهش درست صورت گیرد و المان سمعی و بصری مناسب در کار وجود داشته باشد، بیننده جذب خواهد شد.
در فیلم «آن مرد با اتوبوس آمد» سعی کردم این عناصر را رعایت کنم و فیلمی برای آحاد مردم بسازم تا هم یک پژوهشگر بتواند از آن بهعنوان به یک منبع استفاده کند، هم مدیری بتواند از اطلاعات فیلم در پیشبرد برنامههایش بهره ببرد و هم مخاطب عادی جذب کار شود. من فیلمی تراژی کمدی ساختهام که در آن در کنار تلخیهای تاریخ، روایتهایی از آدمها و طبقات مختلف را بهصورت طنز بیان کرده و سعی کردهام فضایی بسازم که همه فهم و جذاب باشد؛ زیرا مهمترین شرط سینما سرگرم شدن و تفریح کردن است.
این پروژه باید به بلوغ میرسید
کارگردان مستند «خانه سرخ» همچنین درباره تلاش چندباره برای ساختن فیلم «آن مرد با اتوبوس آمد» و احیا کردن گویش تهرانی به «صبحنو» چنین گفت: اتوبوس سوژهای بکر بود. در سال87، زمانی که هنوز شرکت واحد بهجای سازمان اتوبوسرانی وجود داشت.
میخواستم این پروژه را انجام دهم اما این اتفاق نیفتاد. شاید باید این پروژه به بلوغ میرسید و در کنارش من و مدیرانی که باید اجازه ساخت این اثر را میدادند نیز رشد میکردند. پیشتر نیز در سال94 خواستیم آن را شروع کنیم که بودجه فراهم نبود، مشکلاتی پیش آمد و این امر محقق نشد. درنهایت سال97 کار را شروع کردیم و در شهریور1400 فیلم تمام شد. همچنین در این کار با توجه به اینکه آبا و اجدادم تهرانی هستند سعی کردم گویش و لهجه تهرانی را نیز پیاده کنم. سعی کردم بعضی کلمات احیا شوند. برای ساکنان تهران دیدن این فیلم میتواند باعث زنده شدن خاطراتشان شود.
کارگردان مستند «مسافر کربلا» دراینباره که خودش را مولود مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی میداند گفت: «تحصیلاتم را با هنرستان صداوسیما شروع کردم، لیسانسم را سینما شاخه تدوین خواندم. فوقلیسانس مدیریت رسانه دارم و درحالحاضر دانشجوی دکترای مدیریت رسانه هستم اما خودم را مولود مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی میدانم. سالها کارمند این مرکز بودم، فیلمهای زیادی دیدم و جشنوارههای داخلی و خارجی بسیاری را رصد کردم. همین باعث شد از آثار خوب گرتهبرداری کنم. هیچ فیلمی صددرصد خوب نیست اما همه تلاشم را کردم که فیلم خوبی بسازم. اولین حضور «آن مرد با اتوبوس آمد» در جشنواره سینماحقیقت بود و دومین حضور آن در عرصه رقابت در جشنواره فیلم فجر خواهد بود. قویا اعتقاد دارم که این یک فیلم ملی است.
چالش اصلی: دسترسی به منابع
این مستندساز همچنین درباره چالشهایی که در ساخت این مستند داشته و اتفاقات جذابی که در این راه با آن روبهرو شده است، چنین گفت: «در ساخت مستند، پژوهش توأم با تولید است. فیلمساز سراغ شخصیتی میرود که پشت دوربین یا جلوی دوربین به مطلبی اشاره میکند که میتواند فیلم را متوقف کند. در ساخت این مستند نیز حرفهایی بیان شد که میتواند برای هر فیلمسازی دلهرهآور باشد؛ حرفهایی که میتوانند یک فیلم را توقیف کنند اما چالش اصلی ما دسترسی به منابع بود و گاهی برای تامین یک عکس زمان زیادی میگذاشتیم؛ بهعنوانمثال، از معینالتجار بوشهری که اتوبوس را به تهران آورد هیچ عکسی وجود نداشت اما ما عکس نوجوانی این فرد را هم پیدا کردیم. او کسی بود که تا پیش از ساختهشدن این فیلم شخصیتی سفید داشت اما در این تحقیقات متوجه امتیازهای عجیب او شدیم و آنها را روایت کردیم. این کار وقت زیادی از ما گرفت؛ زیرا ما یک تاریخ را زنده کردیم.
چالشهای کوچک و بزرگ دیگری نظیر تامین متریالها را هم پیش رو داشتیم؛ بهعنوانمثال، تامین ژتونی که اولینبار بهعنوان بلیت در اتوبوس استفاده شد. هرچند سازمان اتوبوسرانی با ما همکاری خوبی داشت اما با توجه به اینکه آرشیو این سازمان دو سال پیش از ساختهشدن این فیلم دچار حریق شده بود، منابعی نبود که در اختیار ما قرار گیرد. ما برای تامین این سکه در اینترنت فراخوان دادیم و آن را با قیمت گزافی از یک کلکسیونر خریدیم.
«آن مرد با اتوبوس آمد» یک فیلم انقلابی عدالتخواهانه است، فیلمی مطالبهگر که این مطالبه را بهدوراز عبارات، کلمات و تصاویر گلدرشت فریاد میزند. »
/انتهای پیام/